تنگ هم چیدن، خوب جا دادن، پرکردن، مخفی کردن، پریدن، انباشتن، بازداشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We stowed the books in the back room.
کتابها را در اتاق پشت چیدیم.
two ships stowed to the hatches with scientific gear
دو کشتی که کاملاً مملو از ابزار علمی بودند
a rope ladder which stows neatly in a box
نردبان طنابی که بهخوبی در یک جعبه جا میگیرد
stow the chatter!
دست از وراجی بردار!
The food was delicious and the hungry kids stowed away as much as they could.
خوراک دلپذیر بود و بچههای گرسنه تا میتوانستند خوردند.
He crossed the border by stowing away in the trunk of a car.
با پنهان شدن در صندوق عقب اتومبیل از مرز گذشت.
They stowed away in a cargo ship.
آنها قاچاقی سوار یک کشتی بارکش شدند.
قاچاقی مسافرت کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stow» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stow