آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۶ آذر ۱۴۰۳

    Beard

    bɪrd bɪəd

    شکل جمع:

    beards

    معنی beard | جمله با beard

    noun countable A1

    ریش، محاسن، محاسن صورت، موی صورت (موهایی که روی چانه و قسمت پایین صورت فرد رشد می‌کند)

    beard, ریش، محاسن، محاسن صورت، موی صورت (موهایی که روی چانه و قسمت پایین صورت فرد رشد می‌کند)
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    A beard can change a person's appearance dramatically.

    ریش می‌تواند ظاهر افراد را به‌طرز چشمگیری تغییر دهد.

    The man in the café had a bright red beard that caught everyone's attention.

    مردی که در کافه بود، ریش قرمز روشنی داشت که توجه همه را به خود جلب کرده بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The old man had a long, white beard.

    پیرمرد ریش بلند و سفیدی داشت.

    He decided to grow a beard for the winter.

    او تصمیم گرفت که برای تابستان ریش بگذارد.

    noun countable

    (برخی از جانوران به‌ویژه بز) ریش، هر عضو ریش‌مانند، موی صورت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The farmer laughed at the goat's scruffy beard.

    کشاورز به ریش ژولیده‌ی بز خندید.

    The goat's beard swayed gently in the breeze.

    با وزش نسیم، ریش بز به آرامی تکان می‌خورد.

    noun countable

    (گیاهان) داسه، ریشک، موی زبر، هرگونه برآمدگی تیز شبیه مو، کاکل (ذرت)

    noun countable

    «مردی که در ازای پول و شهرت نقش همسر یک زن را بازی می‌‌کند تا به او کمک کند که تمایلات و روابط واقعی خود (مانند همجنسگرا بودن، روابط پنهانی و...) را مخفی کند.»

    noun countable

    پوشش، نقاب، حربه‌ای برای پنهان کردن و تظاهر

    His wealth was just a beard for his insecurities.

    ثروت او فقط پوششی برای آسیب‌پذیری‌هایش بود.

    His charming smile was just a beard for his deceitful nature.

    لبخند جذاب او تنها حربه‌ای برای پنهان کردن طبیعت مکارش بود.

    verb - transitive

    ادبی (با کسی یا چیزی) در افتادن، روبرو شدن، مواجه شدن، مقابله کردن

    a fearless man who was bearded two senators

    مرد نترسی که با دو سناتور درافتاده بود

    He bravely beard the mountain lion to protect his dog.

    او برای محافظت از سگش، شجاعانه با شیر کوهی مقابله کرد.

    verb - transitive

    ریش گذاشتن، مو گذاشتن، ریش‌دار کردن

    To complete the look, she bearded the doll.

    برای تکمیل ظاهر، او برای عروسک ریش گذاشت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد beard

    1. noun facial hair on human
      Synonyms:
      stubble fuzz brush goatee five-o-clock shadow muttonchops bristles vandyke Santa Claus imperial
    1. noun decoy
      Synonyms:
      front mask false face
    1. verb confront
      Synonyms:
      face oppose stand up to brave

    سوال‌های رایج beard

    معنی beard به فارسی چی میشه؟

    کلمه "beard" در زبان انگلیسی به معنای "ریش" است و به موهای صورت مردان که معمولاً بر روی چانه و گونه‌ها رشد می‌کند، اطلاق می‌شود. ریش به عنوان یکی از ویژگی‌های ظاهری مردان از دیرباز مورد توجه بوده و در فرهنگ‌ها و زمان‌های مختلف معانی و نمادهای متفاوتی داشته است.

    معانی و کاربردها

    1. ریش به عنوان نماد مردانگی: در بسیاری از فرهنگ‌ها، داشتن ریش به عنوان نمادی از بلوغ و مردانگی شناخته می‌شود. ریش می‌تواند نشان‌دهنده قدرت، حکمت و تجربه باشد. در بعضی از جوامع، مردانی که ریش دارند به عنوان افراد با اقتدار و با تجربه‌تر دیده می‌شوند.

    2. ریش در تاریخ: در تاریخ، بسیاری از تمدن‌ها به ریش اهمیت ویژه‌ای داده‌اند. به عنوان مثال، در تمدن‌های باستانی مانند مصر و یونان، ریش به عنوان علامتی از نجابت و مقام اجتماعی شناخته می‌شد. در فرهنگ ایرانی نیز ریش به عنوان نشانه‌ای از شجاعت و دلاوری در نظر گرفته می‌شود.

    3. استفاده در مذهب: در برخی ادیان، ریش به عنوان علامتی از دیانت و تقوا محسوب می‌شود. به عنوان مثال، در اسلام، داشتن ریش برای مردان توصیه شده و در برخی از فرقه‌ها، ریش به عنوان نمادی از دیانت و پیروی از دستورات دینی تلقی می‌شود.

    4. ریش در فرهنگ معاصر: در سال‌های اخیر، ریش به عنوان یک مد و سبک شخصی در فرهنگ‌های غربی و مدرن محبوب شده است. بسیاری از مردان به دلایل زیبایی‌شناسی و یا به عنوان بخشی از هویت شخصی خود، ریش می‌گذارند. این موضوع باعث ایجاد زیرمجموعه‌های مختلفی از سبک‌های ریش شده است، از جمله ریش‌های بلند، کوتاه، و مدل‌های مختلف.

    نکات جالب

    1. رشد ریش: سرعت رشد ریش به عوامل ژنتیکی، هورمونی و تغذیه‌ای بستگی دارد. به طور متوسط، ریش‌ها هر ماه حدود 1.25 سانتی‌متر رشد می‌کنند.

    2. نگهداری و مراقبت: نگهداری از ریش نیاز به مراقبت و توجه دارد. استفاده از روغن‌های مخصوص ریش، شامپوهای مناسب و ابزارهای اصلاح می‌تواند به حفظ سلامت و زیبایی ریش کمک کند.

    3. نقش اجتماعی: ریش می‌تواند تأثیر زیادی بر روی نحوه‌ی برداشت دیگران از یک فرد داشته باشد. تحقیقات نشان داده‌اند که مردانی با ریش معمولاً به عنوان افراد جذاب‌تر و با اعتماد به نفس بیشتر تلقی می‌شوند.

    4. ریش و هویت: برای بسیاری از مردان، ریش بخشی از هویت فردی و اجتماعی آن‌هاست. این موضوع می‌تواند به دلایل فرهنگی، سیاسی یا شخصی باشد.

    شکل جمع beard چی میشه؟

    شکل جمع beard در زبان انگلیسی beards است.

    ارجاع به لغت beard

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «beard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beard

    لغات نزدیک beard

    • - bearberry
    • - bearcat
    • - beard
    • - beard the lion (in his den)
    • - bearded
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.