فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Beard

bɪrd bɪəd

شکل جمع:

beards

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1

ریش، محاسن، محاسن صورت، موی صورت (موهایی که روی چانه و قسمت پایین صورت فرد رشد می‌کند)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

A beard can change a person's appearance dramatically.

ریش می‌تواند ظاهر افراد را به‌طرز چشمگیری تغییر دهد.

The man in the café had a bright red beard that caught everyone's attention.

مردی که در کافه بود، ریش قرمز روشنی داشت که توجه همه را به خود جلب کرده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The old man had a long, white beard.

پیرمرد ریش بلند و سفیدی داشت.

He decided to grow a beard for the winter.

او تصمیم گرفت که برای تابستان ریش بگذارد.

noun countable

(برخی از جانوران به‌ویژه بز) ریش، هر عضو ریش‌مانند، موی صورت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The farmer laughed at the goat's scruffy beard.

کشاورز به ریش ژولیده‌ی بز خندید.

The goat's beard swayed gently in the breeze.

با وزش نسیم، ریش بز به آرامی تکان می‌خورد.

noun countable

(گیاهان) داسه، ریشک، موی زبر، هرگونه برآمدگی تیز شبیه مو، کاکل (ذرت)

noun countable

«مردی که در ازای پول و شهرت نقش همسر یک زن را بازی می‌‌کند تا به او کمک کند که تمایلات و روابط واقعی خود (مانند همجنسگرا بودن، روابط پنهانی و...) را مخفی کند.»

noun countable

پوشش، نقاب، حربه‌ای برای پنهان کردن و تظاهر

His wealth was just a beard for his insecurities.

ثروت او فقط پوششی برای آسیب‌پذیری‌هایش بود.

His charming smile was just a beard for his deceitful nature.

لبخند جذاب او تنها حربه‌ای برای پنهان کردن طبیعت مکارش بود.

verb - transitive

ادبی (با کسی یا چیزی) در افتادن، روبرو شدن، مواجه شدن، مقابله کردن

a fearless man who was bearded two senators

مرد نترسی که با دو سناتور درافتاده بود

He bravely beard the mountain lion to protect his dog.

او برای محافظت از سگش، شجاعانه با شیر کوهی مقابله کرد.

verb - transitive

ریش گذاشتن، مو گذاشتن، ریش‌دار کردن

To complete the look, she bearded the doll.

برای تکمیل ظاهر، او برای عروسک ریش گذاشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beard

  1. noun facial hair on human
    Synonyms:
    stubble fuzz brush goatee five-o-clock shadow muttonchops bristles Vandyke Santa Claus imperial
  1. noun decoy
    Synonyms:
    front mask false face
  1. verb confront
    Synonyms:
    face oppose stand up to brave

سوال‌های رایج beard

معنی beard به فارسی چی میشه؟

کلمه "beard" در زبان انگلیسی به معنای "ریش" است و به موهای صورت مردان که معمولاً بر روی چانه و گونه‌ها رشد می‌کند، اطلاق می‌شود. ریش به عنوان یکی از ویژگی‌های ظاهری مردان از دیرباز مورد توجه بوده و در فرهنگ‌ها و زمان‌های مختلف معانی و نمادهای متفاوتی داشته است.

معانی و کاربردها

1. ریش به عنوان نماد مردانگی: در بسیاری از فرهنگ‌ها، داشتن ریش به عنوان نمادی از بلوغ و مردانگی شناخته می‌شود. ریش می‌تواند نشان‌دهنده قدرت، حکمت و تجربه باشد. در بعضی از جوامع، مردانی که ریش دارند به عنوان افراد با اقتدار و با تجربه‌تر دیده می‌شوند.

2. ریش در تاریخ: در تاریخ، بسیاری از تمدن‌ها به ریش اهمیت ویژه‌ای داده‌اند. به عنوان مثال، در تمدن‌های باستانی مانند مصر و یونان، ریش به عنوان علامتی از نجابت و مقام اجتماعی شناخته می‌شد. در فرهنگ ایرانی نیز ریش به عنوان نشانه‌ای از شجاعت و دلاوری در نظر گرفته می‌شود.

3. استفاده در مذهب: در برخی ادیان، ریش به عنوان علامتی از دیانت و تقوا محسوب می‌شود. به عنوان مثال، در اسلام، داشتن ریش برای مردان توصیه شده و در برخی از فرقه‌ها، ریش به عنوان نمادی از دیانت و پیروی از دستورات دینی تلقی می‌شود.

4. ریش در فرهنگ معاصر: در سال‌های اخیر، ریش به عنوان یک مد و سبک شخصی در فرهنگ‌های غربی و مدرن محبوب شده است. بسیاری از مردان به دلایل زیبایی‌شناسی و یا به عنوان بخشی از هویت شخصی خود، ریش می‌گذارند. این موضوع باعث ایجاد زیرمجموعه‌های مختلفی از سبک‌های ریش شده است، از جمله ریش‌های بلند، کوتاه، و مدل‌های مختلف.

نکات جالب

1. رشد ریش: سرعت رشد ریش به عوامل ژنتیکی، هورمونی و تغذیه‌ای بستگی دارد. به طور متوسط، ریش‌ها هر ماه حدود 1.25 سانتی‌متر رشد می‌کنند.

2. نگهداری و مراقبت: نگهداری از ریش نیاز به مراقبت و توجه دارد. استفاده از روغن‌های مخصوص ریش، شامپوهای مناسب و ابزارهای اصلاح می‌تواند به حفظ سلامت و زیبایی ریش کمک کند.

3. نقش اجتماعی: ریش می‌تواند تأثیر زیادی بر روی نحوه‌ی برداشت دیگران از یک فرد داشته باشد. تحقیقات نشان داده‌اند که مردانی با ریش معمولاً به عنوان افراد جذاب‌تر و با اعتماد به نفس بیشتر تلقی می‌شوند.

4. ریش و هویت: برای بسیاری از مردان، ریش بخشی از هویت فردی و اجتماعی آن‌هاست. این موضوع می‌تواند به دلایل فرهنگی، سیاسی یا شخصی باشد.

ارجاع به لغت beard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beard

لغات نزدیک beard

پیشنهاد بهبود معانی