گذشتهی ساده:
divulgedشکل سوم:
divulgedسومشخص مفرد:
divulgesوجه وصفی حال:
divulgingفاش کردن، افشا کردن، بروز دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He divulged their secrets to me.
او اسرار آنان را برایم فاش کرد.
She did not divulge her age.
آن زن سن خود را افشا نکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «divulge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/divulge