با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Spill The Beans

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom
(معمولاً غیرعمدی و ناخودآگاه) رازی را افشا کردن، قضیه‌ای را لو دادن، دهن‌لقی کردن، بند را به آب دادن، پته‌ی کسی را روی آب ریختن، رازی را برملا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He was so excited that he spilled the beans without even realizing it.
- او آن‌قدر هیجان‌زده بود که بدون آن‌که بفهمد همه‌چیز را لو داد.
- When Farid started talking, I knew he was about to spill the beans.
- وقتی فرید شروع به حرف زدن کرد، می‌دانستم که قرار است پته‌ی ما را روی آب بریزد.
- He accidentally spilled the beans during the meeting, revealing our plan too early.
- او در طول جلسه، به‌طور تصادفی دهن‌لقی کرد و نقشه‌ی ما را خیلی زود آشکار ساخت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spill the beans

  1. verb disclose a secret or reveal something prematurely
    Synonyms: leak, let slip, let the cat out of the bag, sing, spill, squawk, tell a secret

ارجاع به لغت spill the beans

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spill the beans» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spill-the-beans

لغات نزدیک spill the beans

پیشنهاد بهبود معانی