امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Proclaim

proʊˈkleɪm prəˈkleɪm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    proclaimed
  • شکل سوم:

    proclaimed
  • سوم‌شخص مفرد:

    proclaims
  • وجه وصفی حال:

    proclaiming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C1
اعلان کردن، علنی اظهار داشتن، جار زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He was proclaimed to be the winner.
- نام او به‌عنوان برنده اعلام شد.
- acts that proclaimed him a friend
- اعمالی که حاکی از دوستی او بود
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد proclaim

  1. verb advertise, make known
    Synonyms:
    affirm announce annunciate blast blaze blazon broadcast call circulate declare demonstrate disseminate enunciate evidence evince exhibit expound get on a soapbox give out herald illustrate indicate manifest mark ostend pass the word profess promulgate publish shoot off mouth shout out show sound off spiel spout spread it around stump trumpet utter vent ventilate voice
    Antonyms:
    conceal hide

ارجاع به لغت proclaim

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proclaim» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proclaim

لغات نزدیک proclaim

پیشنهاد بهبود معانی