گذشتهی ساده:
proclaimedشکل سوم:
proclaimedسومشخص مفرد:
proclaimsوجه وصفی حال:
proclaimingاعلان کردن، علنی اظهار داشتن، جار زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was proclaimed to be the winner.
نام او بهعنوان برنده اعلام شد.
acts that proclaimed him a friend
اعمالی که حاکی از دوستی او بود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «proclaim» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/proclaim