اعلام کردن، جلوه دادن، منتشرکردن، آراستن، نشان خانوادگی، سپر، پرچم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The boat's name had been blazoned on her bow.
نام کشتی بهطور چشمگیری بر سینهی آن نقش شده بود.
The media blazoned his film as the "epic of the century."
رسانهها با جار و جنجال فیلم او را «حماسهی قرن» نامیدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blazon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blazon