گذشتهی ساده:
broadcastشکل سوم:
broadcastسومشخص مفرد:
broadcastsوجه وصفی حال:
broadcastingشکل جمع:
broadcastsدر معانی اول تا سوم، در انگلیسی آمریکایی همچنین میتوان از broadcasted بهجای broadcast در حالت جمع استفاده کرد.
در معنای هفتم، در انگلیسی بریتانیایی بهجای broadcast از terrestrial استفاده میشود.
(خبر، برنامه و...) (از رادیو، تلویزیون و...) پخش کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
They will broadcast the championship game live.
آنها بازی قهرمانی را بهطور زنده پخش خواهند کرد.
The documentary will broadcast on national television next week.
این مستند هفتهی آینده در تلویزیون ملی پخش خواهد شد.
دادهپراکنی کردن، (اطلاعات، شایعه و...) منتشر کردن، اعلام کردن، اشاعه دادن، گسترش دادن، اطلاع دادن، بازگو کردن، پراکندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She didn't mean to broadcast the rumor about her friend’s breakup.
او قصد نداشت که شایعهی جدایی دوستش را منتشر کند.
Important news will be broadcast to the public through social media.
اخبار مهم ازطریق رسانههای اجتماعی به اطلاع عموم رسانده خواهد شد.
(بذر، جوانه و...) پاشیدن، افشاندن، پراکندن
They decided to broadcast the fertilizer over the land.
آنها تصمیم گرفتند که بر روی زمین کود بپاشند.
The best time to broadcast the seeds is in early spring.
بهترین زمان برای بذرافشانی کردن، اوایل بهار است.
برنامه، برنامهی تلویزیونی، برنامهی رادیویی
Listeners eagerly awaited the next episode of the radio broadcast.
شنوندگان مشتاقانه منتظر قسمت بعدی برنامهی رادیویی بودند.
He works behind the scenes for one of the popular television broadcasts.
او در پشتصحنهی یکی از برنامههای تلویزیونی محبوب کار میکند.
پخش (برنامهی تلویزیونی یا رادیویی)
The live broadcast was interrupted by technical difficulties.
پخش زنده بهدلیل مشکلات فنی قطع شد.
They worked tirelessly to get the series ready for broadcast.
آنها بیوقفه کار کردند تا سریال را آمادهی پخش کنند.
(از رادیو، تلویزیون و...) پخششده، انتشاریافته
The broadcast content was informative and engaging for the audience.
محتوای پخششده برای مخاطب آموزنده و جذاب بود.
The broadcast interview with the celebrity has drawn a lot of media attention.
مصاحبهی انتشاریافته از این سلبریتی، توجه رسانهای بسیاری را به خود جلب کرده است.
انگلیسی آمریکایی زمینی، غیرماهوارهای
Broadcast radio stations are still popular in many regions.
ایستگاههای رادیویی زمینی هنوز در بسیاری از مناطق محبوب هستند.
Some people prefer broadcast television over satellite options.
برخی از مردم تلویزیون زمینی را به گزینههای ماهوارهای ترجیح میدهند.
بهصورت گسترده، بهطور عمومی
She spoke broadcast about her experiences during the trip.
او بهطور عمومی دربارهی تجربیاتش در طول سفر صحبت کرد.
He shared his thoughts broadcast during the interview.
او در حین مصاحبه افکارش را بهصورت گسترده به اشتراک گذاشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «broadcast» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/broadcast