با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Annunciate

    əˈnʌnsɪeɪt əˈnʌnsɪeɪt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      annunciated

    • شکل سوم:

      annunciated

    • سوم‌شخص مفرد:

      annunciates

    • وجه وصفی حال:

      annunciating

    معنی‌ها

    verb - transitive
    بشارت دادن، مژده دادن، خبر خوش دادن، نوید دادن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    verb - transitive
    رجوع شود به: announce
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد annunciate

    1. verb To bring to public notice or make known publicly
      Synonyms: announce, advertise, broadcast, declare, proclaim, promulgate, harbinger, publish, foretell, herald

    ارجاع به لغت annunciate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «annunciate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/annunciate

    لغات نزدیک annunciate

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند