فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Promulgate

ˈprɑːməlɡeɪt ˈprɒmlɡeɪt

گذشته‌ی ساده:

promulgated

شکل سوم:

promulgated

سوم‌شخص مفرد:

promulgates

وجه وصفی حال:

promulgating

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

اعلام کردن، انتشار دادن، ترویج کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

to promulgate education

آموزش و پرورش را اشاعه دادن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد promulgate

  1. verb make known
    Synonyms:
    announce declare publish advertise promote communicate spread issue notify broadcast proclaim circulate disseminate make public pass the word call sound trumpet decree annunciate drum toot
    Antonyms:
    hide conceal

ارجاع به لغت promulgate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «promulgate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/promulgate

لغات نزدیک promulgate

پیشنهاد بهبود معانی