گذشتهی ساده:
sowedشکل سوم:
sowedسومشخص مفرد:
sowsوجه وصفی حال:
sowingشکل جمع:
sowsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در ایام جوانی عیاشی و هرزگی کردن (و سپس عیالوار شدن)
(در جوانی) عیش و عشرت کردن، ادلوبدلکاری کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sow» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sow