Scatter

ˈskæt̬ər ˈskætə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    scattered
  • شکل سوم:

    scattered
  • سوم‌شخص مفرد:

    scatters
  • وجه وصفی حال:

    scattering

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
پراکندن، پخش کردن، از هم جدا کردن، پراکنده و پریشان کردن، افشاندن، متفرق کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun verb - transitive
پراکنده کردن، پراکنده شدن، متفرق کردن
- Pari scattered the seeds in the flower garden.
- پری تخم‌ها را در باغچه پاشید.
- They had taken the books off the shelves and scattered them all over the room.
- کتاب‌ها را از طاقچه‌ها برداشته و در سرتاسر اتاق پخش‌وپلا کرده بودند.
- A strong wind scattered the clouds.
- باد شدیدی ابرها را پراکنده کرد.
- scatter seeds for it is fulfilling ...
- ...دانه بیفشان که خوش آسایش است
- Demonstrators scattered in horror.
- تظاهرکنندگان دهشت‌زده متفرق شدند.
- The basket fell down and the apples scattered on the sidewalk.
- سبد افتاد و سیب‌ها در پیاده‌رو پراکنده شدند.
- When the dog approached, the pigeons scattered in every direction.
- وقتی سگ نزدیک شد کبوترها به اطراف پراکنده شدند.
- a scatter of people in the square
- مردم پراکنده در میدان
- a scatter of applause
- کف زدن پراکنده
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scatter

  1. verb strew, disperse
    Synonyms: besprinkle, broadcast, cast, derange, diffuse, disband, discard, disject, dispel, disseminate, dissipate, distribute, disunite, diverge, divide, expend, fling, intersperse, litter, migrate, part, pour, put to flight, run away, scramble, separate, set, set asunder, sever, shatter, shed, shower, sow, spend, split up, spray, spread, sprinkle, sunder, take off in all directions, throw around, throw out
    Antonyms: collect, gather

ارجاع به لغت scatter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scatter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scatter

لغات نزدیک scatter

پیشنهاد بهبود معانی