آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Spend

    spend spend

    گذشته‌ی ساده:

    spent

    شکل سوم:

    spent

    سوم‌شخص مفرد:

    spends

    معنی spend | جمله با spend

    verb - transitive verb - intransitive A2

    صرف کردن، پرداخت کردن، خرج کردن، تحلیل رفتن

    His patience was spent.

    صبرش تمام شد.

    Gradually his energy was spent.

    کم‌کم رمق او تحلیل رفت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He spent himself in the service of humanity.

    خودش را وقف خدمت به بشریت کرد.

    He spent all of his money.

    همه‌ی پولش را خرج کرد.

    How much did you spend?

    چقدر خرج کردی؟

    Zarry spends more than she earns.

    زری بیش از درآمدش خرج می‌کند.

    I have spent five years on this book.

    پنج سال صرف نوشتن این کتاب کرده‌ام.

    Hossein spends his summers in Ghamsar.

    حسین تابستان‌های خود را در قمصر می‌گذراند.

    to spend an evening with friends

    شبی را با دوستان سپری کردن

    verb - intransitive

    تمام شدن، صرف شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد spend

    1. verb give, pay out
      Synonyms:
      use expend employ contribute donate allocate disburse bestow hand out shell out pay up ante up pay down settle foot the bill spring for put in invest empty consume drain deplete exhaust liquidate blow waste squander fritter misspend run through throw away cast away dissipate lavish defray outlay apply confer come through come across cough up drop evote concentrate absorb
      Antonyms:
      get earn receive
    1. verb use time; occupy
      Synonyms:
      use employ fill pass waste consume devote kill put in idle squander while away fritter go let pass fool around drift
      Antonyms:
      be lazy

    سوال‌های رایج spend

    گذشته‌ی ساده spend چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده spend در زبان انگلیسی spent است.

    شکل سوم spend چی میشه؟

    شکل سوم spend در زبان انگلیسی spent است.

    سوم‌شخص مفرد spend چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد spend در زبان انگلیسی spends است.

    ارجاع به لغت spend

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «spend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spend

    لغات نزدیک spend

    • - spencer
    • - spencerian
    • - spend
    • - spend a fortune
    • - spend a month
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.