فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سال به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

دوازده ماه

فونتیک فارسی

saal
اسم

year, twelvemonth, yearlong, annum, an-, anno-

چند سال است که فروش نوشابه‌های الکلی غیرقانونی شده است.

The sale of alcoholic drinks has been illegalized for some years.

هفت سال شاگردی یک استاد بنا را کرد.

He was bound over to a master mason for seven years.

سالروز، سالگرد

فونتیک فارسی

saal
اسم

anniversary, death anniversary, memorial day

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

سال درگذشت او را با ادای احترام دوستانه‌ای به یاد آوردیم.

We remembered the anniversary of his passing with a quiet tribute.

با نزدیک شدن به سال بهترین دوستش، قلبش سنگین شد.

Her heart felt heavy as she approached the death anniversary of her best friend.

سن

فونتیک فارسی

saal
اسم

age, (being) old

سن‌وسال او به موضوع گفت‌وگو در مهمانی تبدیل شد.

His age became a topic of conversation at the party.

سن‌وسال می‌تواند عقل و دیدگاه را به ارمغان بیاورد.

Being old can bring wisdom and perspective.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سال

  1. مترادف:
    واحد زمان (روز دوازده ماه) عام سنه
  1. مترادف:
    پایه کلاس دانشپایه
  1. مترادف:
    طول عمر سن زاد عمر
  1. مترادف:
    دوره فعالیت(سازمان موسسه)
  1. مترادف:
    تاریخ
  1. مترادف:
    مراسم سال‌روزدرگذشت
  1. مترادف:
    ساج
  1. مترادف:
    چوب ساج
  1. مترادف:
    کشتی جهاز

ارجاع به لغت سال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سال

لغات نزدیک سال

پیشنهاد بهبود معانی