آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۴

    کشتی به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / keshti /

    ship, boat, barge, vessel, schooner, ark, gondola, clipper, yawl, craft, frigate, dory, pontoon

    ship

    boat

    barge

    vessel

    schooner

    ark

    gondola

    clipper

    yawl

    craft

    frigate

    dory

    pontoon

    کشتی, ship, boat, barge, vessel, schooner, ark, gondola, clipper, yawl, craft, frigate, dory, pontoon
    وسیله‌ی نقلیه‌ای که روی آب حرکت می‌کند، ناو

    با کشتی به آنجا سفر کردیم.

    we traveled there by boat

    از کشتی پیاده شدن

    to disembark, to get off (a boat)

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    با کشتی فرستادن

    to ship, to send by ship

    سوار کشتی شدن

    to embark, to go on board a ship, to board a ship

    سوار کشتی کردن

    to embark, to take on board a ship

    سینه‌ی کشتی، جلوی کشتی

    bow

    عرشه‌ی کشتی

    shipboard

    عقب کشتی، پاشنه‌ی کشتی

    stern

    کشتی اتمی، کشتی با سوخت اتمی

    nuclear-powered ship, atomic ship

    کشتی اقیانوس‌پیما

    ocean liner, ocean-crossing ship

    کشتی بادبانی

    sailing ship, sailing vessel, sailboat

    کشتی باری

    cargo ship, freighter, barge

    کشتی بازرگانی

    merchantman, merchant ship

    کشتی بخار

    steamship, steamboat, steamer

    کشتی پارویی

    paddle boat

    کشتی تفریحی

    yacht, pleasure boat

    کشتی طوفان‌زده

    wreck, wrecked ship, storm-damaged ship

    کشتی جنگی

    warship, man-of-war, cruiser, battleship, dreadnought, dreadnaught

    کشتی چاپاری، کشتی نامه‌بر

    packet boat

    کشتی خصوصی

    yacht, private boat

    کشتی دو دکله

    brig, schooner, brigantine

    کشتی را به آب انداختن

    to launch a ship

    کشتی راندن

    to pilot a ship, to sail a ship, to boat, to yacht, to helm

    کشتی رودخانه‌ای، ناو رودخانه‌رو

    riverboat

    کشتی شن‌کشی، کشتی لاروبی

    dredger

    کشتی شیلاتی

    factory ship

    کشتی صیادی، کشتی ماهیگیری

    trawler, fishing boat

    کشتی صید مروارید

    pearler

    کشتی فضایی، سفینه‌ی فضایی، فضا ناو

    spaceship, spacecraft

    کشتی گزاره، فری

    ferry, ferryboat

    کشتی مسافری

    liner, passenger boat

    کشتی مین‌روب

    mine sweeper

    کشتی مین‌گذار

    minelayer

    کشتی نجات

    rescue vessel, life raft, lifeboat

    کشتی نفتکش

    tanker, oil tanker

    کشتی نفتکش بزرگ، ابرنفتکش

    supertanker

    کشتی نفربر

    transport ship, troopship, troop carrier

    کشتی نوح

    Noah's ark, the ark

    کشتی‌ها، ناوگان

    fleet

    کشتی‌های بازرگانی، ناوگان بازرگانی

    merchant fleet

    کشتی‌های جنگی، ناوگان جنگی

    battle fleet

    کشتی هواپیمابر، ناو هواپیمابر

    aircraft carrier, carrier, flattop nuclear carrier

    کشتی هماپیمابر اتمی

    nuclear carrier

    کشتی هوایی، بالون، هواناو‍

    airship, dirigible, zeppelin

    کشتی یخ‌شکن

    icebreaker

    کشتی یدک‌کش

    tugboat

    اسم
    فونتیک فارسی / koshti /

    wrestling, wrestle

    wrestling

    wrestle

    کشتی, wrestling, wrestle
    نوعی ورزش دو نفره که هر کدام از دو حریف سعی می‌کند دیگری را به زمین بزند

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    تشک کشتی، تشک کشتی‌گیری

    wrestling mat

    کشتی آزاد

    freestyle wrestling

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    کشتی فرنگی

    Greco-Roman wrestling

    مربی کشتی

    wrestling coach

    مسابقه‌ی کشتی، هماورد کشتی

    wrestling match

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد کشتی

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    جهاز زورق سفینه غراب مرکب ناو
    مترادف:
    زورآزمایی گلاویز شدن مصارعت

    سوال‌های رایج کشتی

    کشتی به انگلیسی چی می‌شه؟ (وسیله‌ی نقلیه‌ی دریایی)

    کلمه‌ی «کشتی» در زبان انگلیسی به ship ترجمه می‌شود.

    «کشتی» وسیله‌ای بزرگ و شناور است که برای جابه‌جایی انسان‌ها، کالاها و گاه تجهیزات نظامی یا تحقیقاتی در دریاها، اقیانوس‌ها و رودخانه‌های بزرگ طراحی شده است. کشتی‌ها از دیرباز نقش مهمی در توسعه تمدن‌ها، تجارت جهانی، مهاجرت، جنگ، و تبادل فرهنگی ایفا کرده‌اند و تا امروز یکی از ارکان اصلی حمل‌ونقل بین‌المللی محسوب می‌شوند.

    از نظر ساختار، کشتی‌ها سازه‌هایی پیچیده‌اند که بسته به نوع کاربری آن‌ها از بخش‌هایی چون عرشه، بدنه، موتورخانه، اتاق‌های بار یا مسافر، و پل فرماندهی تشکیل شده‌اند. تکنولوژی ساخت کشتی در قرون گذشته بر پایه چوب و بادبان بود، اما امروزه کشتی‌ها با فولاد مقاوم، موتورهای دیزلی یا توربین‌های گازی، و سامانه‌های ناوبری پیشرفته ساخته می‌شوند.

    کاربرد کشتی‌ها بسیار متنوع است. کشتی‌های باربری (freight ships) برای حمل محموله‌هایی مانند نفت، گاز، غلات، ماشین‌آلات و کالاهای تجاری طراحی شده‌اند. کشتی‌های مسافربری و تفریحی (cruise ships) نیز برای حمل انسان‌ها در مسیرهای دوردست یا برای سفرهای تفریحی مورد استفاده قرار می‌گیرند. همچنین کشتی‌های جنگی، اقیانوس‌پیماها و کشتی‌های علمی برای مقاصد نظامی، اکتشافی یا تحقیقاتی ساخته می‌شوند.

    در فرهنگ و ادبیات، کشتی نماد سفر، ماجراجویی، امید، و گاهی طوفان و خطر است. از افسانه‌ی نوح و کشتی‌اش گرفته تا داستان‌های دریایی در ادبیات غرب و شرق، کشتی همواره نقش کلیدی در روایت‌هایی داشته که انسان را با دریا، طبیعت، و سرنوشت پیوند می‌دهد.

    «کشتی» نه تنها یک وسیله‌ی حمل‌ونقل است، بلکه پدیده‌ای تاریخی، فرهنگی و نمادین محسوب می‌شود. کشتی‌ها تجسمی از آرزوی بشر برای عبور از مرزها، کشف سرزمین‌های ناشناخته و پیوند زدن دنیاها با یکدیگرند؛ وسایلی که بر پهنه‌ی آب، تاریخ را جابه‌جا کرده‌اند.

    کشتی به انگلیسی چی می‌شه؟ (ورزش)

    کلمه‌ی «کشتی» در زبان انگلیسی به wrestling ترجمه می‌شود.

    «کشتی» یکی از کهن‌ترین و اصیل‌ترین ورزش‌های رزمی در جهان است که در آن دو نفر با استفاده از مهارت‌های بدنی، فنون پرتاب، کنترل، و تسلط بر حریف، سعی در کسب امتیاز یا پیروزی دارند. این ورزش نه‌تنها قدرت جسمانی، بلکه هوش تاکتیکی، انعطاف‌پذیری و استقامت بالایی را می‌طلبد.

    در ایران، کشتی جایگاهی ویژه و تاریخی دارد و به‌عنوان ورزش ملی شناخته می‌شود. سبک‌هایی چون کشتی آزاد و کشتی فرنگی در سطح بین‌المللی برگزار می‌شوند و ایران از جمله کشورهای پرافتخار در این رشته در المپیک و رقابت‌های جهانی است. افزون بر این، کشتی سنتی ایرانی مانند «کشتی پهلوانی» با آیین‌های خاص، نماد جوانمردی، اخلاق و فرهنگ ورزشی ایرانی به‌شمار می‌رود.

    از لحاظ فنی، کشتی دارای قوانین مشخص و سبک‌های متنوعی است. در کشتی آزاد (freestyle wrestling) ورزشکاران اجازه دارند از پاها برای حمله و دفاع استفاده کنند، در حالی که در کشتی فرنگی (Greco-Roman wrestling) فقط از بالا تنه برای اجرای فنون بهره گرفته می‌شود. امتیازدهی در کشتی بر اساس اجرای فن، کنترل حریف، خروج از تشک و موارد مشابه انجام می‌گیرد.

    کشتی به‌عنوان یک ورزش کامل، به تقویت تمامی عضلات بدن، افزایش تمرکز ذهنی، و رشد اعتمادبه‌نفس کمک می‌کند. این ورزش همچنین باعث تقویت روحیه‌ی رقابت سالم، احترام به حریف، و پایبندی به قوانین می‌شود که جنبه‌های مهمی از تربیت ورزشی و اخلاقی به‌شمار می‌آید.

    «کشتی» ورزشی است ریشه‌دار، پرقدرت و فرهنگی که فراتر از رقابت فیزیکی، بازتابی از تاریخ، اخلاق، و هویت بسیاری از ملت‌ها از جمله ایران است. این ورزش ترکیبی از قدرت، تکنیک، و روحیه پهلوانی است که در هر سطحی—از محلی تا جهانی—الهام‌بخش و پرشور باقی مانده است.

    ارجاع به لغت کشتی

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «کشتی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کشتی

    لغات نزدیک کشتی

    • - کشته شدن در جنگ
    • - کشته شده
    • - کشتی
    • - کشتی آزاد
    • - کشتی آزادگرد
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.