با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

صدف به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • پوشش آهکی برخی نرم‌تنان
  • فونتیک فارسی

    sadaf
  • اسم
    shell, seashell, mother-of-pearl, shuck, conch, cockle, cockleshell, nacre, theca
    • - صدف دلدیس

    • - a cordate shell
    • - او کنار دریا صدف می‌فروشد.

    • - She sells seashells by the seaside.
  • گونه‌ای از نرم‌تنان که دارای صدف است
  • فونتیک فارسی

    sadaf
  • اسم
    oyster, clam
    • - بستر صدف خوراکی (محل نشو و نمای صدف‌ها در کف دریا)

    • - oyster bed
    • - بخش خوراکی صدف را درآوردن

    • - to shell oysters
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت صدف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «صدف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/صدف

پیشنهاد بهبود معانی