۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Foot The Bill

fʊt ðə bɪl fʊt ðə bɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation idiom
پرداخت کردن، حساب کردن، خرج کردن، هزینه کردن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- If we want to go on this trip, someone will have to foot the bill for the hotel.
- اگر بخواهیم به این سفر برویم، یک نفر باید هتل را حساب کند.
- Despite their argument, John was willing to foot the bill for dinner to keep the peace.
- علی‌رغم بحث آن‌ها، جان حاضر بود برای حفظ صلح، صورت‌حساب شام را پرداخت کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد foot the bill

  1. verb pay for
    Synonyms:
    pay the bill finance redeem bear the cost bear the expense pick up the tab pick up the check spring for pop for

ارجاع به لغت foot the bill

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foot the bill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/foot-the-bill

لغات نزدیک foot the bill

پیشنهاد بهبود معانی