پرداخت کردن، حساب کردن، خرج کردن، هزینه کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
If we want to go on this trip, someone will have to foot the bill for the hotel.
اگر بخواهیم به این سفر برویم، یک نفر باید هتل را حساب کند.
Despite their argument, John was willing to foot the bill for dinner to keep the peace.
علیرغم بحث آنها، جان حاضر بود برای حفظ صلح، صورتحساب شام را پرداخت کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «foot the bill» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foot-the-bill