آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Shatter

    ˈʃæt̬ər ˈʃætə

    گذشته‌ی ساده:

    shattered

    شکل سوم:

    shattered

    سوم‌شخص مفرد:

    shatters

    وجه وصفی حال:

    shattering

    معنی shatter | جمله با shatter

    noun verb - transitive adverb C1

    خرد کردن، داغان کردن، شکستن، (در جمع) قطعات شکسته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The bullet shattered the windowpane.

    گلوله شیشه‌ی پنجره را خرد و خاکشیر کرد.

    He dropped and shattered the jug.

    او کوزه را انداخت و خرد کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The windshield of a car does not shatter easily.

    پنجره‌ی جلوی اتومبیل به آسانی خرد نمی‌شود.

    men whose faces had been shattered on the Russian front

    مردانی که چهره‌ی آنان در جبهه‌ی روسیه کاملاً معیوب شده بود

    Her death shattered his romantic dreams.

    مرگ او خواب و خیال‌های عاشقانه‌اش را از هم پاشید.

    Stalingrad shattered the myth of Hitler's invincibility.

    استالین‌گراد افسانه‌ی شکست‌ناپذیری هیتلر را در هم کوبید.

    The plate was in shatters on the floor.

    بشقاب روی کف اتاق تکه‌تکه افتاده بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد shatter

    1. verb break into small pieces
      Synonyms:
      smash destroy crash ruin split break crush explode fracture snap wreck demolish burst fragment disable impair total blast crunch rend shiver splinter pulverize dash exhaust overturn rive scrunch torpedo blight smatter fragmentize fragmentalize splinterize wrack up implode smash to smithereens
      Antonyms:
      fix mend
    1. verb hurt someone badly
      Synonyms:
      upset rattle ruin destroy devastate crush break a heart dumbfound
      Antonyms:
      help assist aid

    سوال‌های رایج shatter

    گذشته‌ی ساده shatter چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده shatter در زبان انگلیسی shattered است.

    شکل سوم shatter چی میشه؟

    شکل سوم shatter در زبان انگلیسی shattered است.

    وجه وصفی حال shatter چی میشه؟

    وجه وصفی حال shatter در زبان انگلیسی shattering است.

    سوم‌شخص مفرد shatter چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد shatter در زبان انگلیسی shatters است.

    ارجاع به لغت shatter

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «shatter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shatter

    لغات نزدیک shatter

    • - shat
    • - shatt-al-arab
    • - shatter
    • - shatter cone
    • - shatter someone’s confidence
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.