آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Splinter

ˈsplɪntər ˈsplɪntə

شکل جمع:

splinters

معنی splinter | جمله با splinter

noun adverb

باریکه چوب، تراشه، خرده شیشه، تراشه کردن، متلاشی شدن وکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

splintered wood

چوب تراشه‌شده

Disagreements and rivalries splintered the party into several hostile groups.

عدم‌توافق و رقابت موجب شد که حزب به چندین دسته‌ی دشمن تقسیم شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

sharp steel splinters

براده‌های پولادی و تیز

The mirror was knocked into splinters by a bullet.

گلوله آیینه را خرد کرد.

splinter groups

گروه‌های انشعابی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد splinter

  1. noun thin piece of solid
  1. verb break into thin, small pieces
    Antonyms:

سوال‌های رایج splinter

شکل جمع splinter چی میشه؟

شکل جمع splinter در زبان انگلیسی splinters است.

ارجاع به لغت splinter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «splinter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/splinter

لغات نزدیک splinter

پیشنهاد بهبود معانی