فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Splint

splɪnt splɪnt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پزشکی آتل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

The nurse adjusted the splint on the child's wrist to ensure the bone remained aligned during the healing process.

پرستار آتل را روی مچ دست کودک تنظیم کرد تا اطمینان حاصل شود که استخوان در طول فرایند بهبودی در یک راستا باقی می‌ماند.

The doctor applied a splint to the patient's leg to immobilize the fractured bone.

پزشک برای بی‌حرکت کردن استخوان شکسته، به پای بیمار آتل زد.

noun countable

باریکه‌ی فلزی (زره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The knight's suit of armor was reinforced with a splint.

زره شوالیه با باریکه‌ی فلزی تقویت شد.

The splints were fastened together.

باریکه‌های فلزی به هم بسته شده بودند.

noun countable

باریکه (چوبی)

a splint basket

سبد ساخته‌شده از باریکه

The splints were tightly woven together to ensure the basket's durability.

برای اطمینان از دوام سبد، باریکه‌ها محکم در هم بافته می‌شدند.

adverb noun

(دامپزشکی) ورم (در استخوان ساق پای اسب)

The horse's splint was causing discomfort and required treatment from the veterinarian.

ورم اسب باعث ناراحتی می‌شد و نیاز به درمان توسط دامپزشک داشت.

The horse's splint was treated with a combination of rest and medication.

ورم ساق پای اسب با ترکیبی از استراحت و دارو درمان شد.

verb - transitive

پزشکی آتل زدن، آتل‌بندی کردن

The nurse carefully splinted the patient's broken finger.

پرستار به انگشت شکسته‌ی بیمار با دقت آتل زد.

The paramedics quickly splinted the injured man's leg

امدادگران به‌سرعت پای مرد مجروح را آتل‌بندی کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد splint

  1. noun a support
    Synonyms:
    reinforcement prop rib
  1. noun a sliver
    Synonyms:
    chip slat reed

ارجاع به لغت splint

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «splint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/splint

لغات نزدیک splint

پیشنهاد بهبود معانی