آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ اسفند ۱۴۰۲

    Reed

    riːd riːd riːd

    شکل جمع:

    reeds

    معنی reed | جمله با reed

    noun countable

    گیاه‌شناسی نی، ساقه‌ی نی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    A beautiful egret perched on a clump of reeds, watching for fish.

    مرغ ماهی‌خوار زیبایی روی دسته‌ای از نی نشسته و به‌دنبال ماهی است.

    I wove together a small basket using dried reeds.

    من یک سبد کوچک با استفاده از ساقه‌ی نی‌های خشک‌شده بافتم.

    noun countable

    موسیقی نی‌لبک، قمیش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The saxophonist used a new reed for a sharper sound.

    ساکسیفونیست از نی‌لبک جدید برای صدای تندتر استفاده کرد.

    The clarinet player adjusted the reed before performing.

    نوازنده‌ی کلارینت قبل‌از اجرا، قمیش را تنظیم کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I wail like a reed because she is away

    نالم چو نای (نی‌لبک) من اندر فراق او

    noun countable

    انسان یا چیزی ضعیف

    She proved to be a mere reed when faced with the challenges ahead.

    او در مواجهه با چالش‌های پیش رو ثابت کرد که انسانی ضعیف است.

    Her confidence was like a feeble reed in the face of criticism.

    اعتمادبه‌نفس او در برابر انتقاد ضعیف بود.

    noun countable uncountable

    نیزار

    Ducks often nest among the reeds to find shelter and safety.

    اردک‌ها اغلب برای یافتن سرپناه و امنیت در میان نیزارها لانه می‌سازند.

    Carefully stepping on the reeds, the fisherman made his way through the marsh.

    ماهیگیر بااحتیاط قدم بر روی نیزارها گذاشت و از میان مرداب عبور کرد.

    noun countable

    تیر

    The hunter aimed his bow and released the reed.

    شکارچی کمانش را نشانه گرفت و تیر را رها کرد.

    With a swift motion, he released the reed into the air.

    با حرکتی سریع تیر را به هوا رها کرد.

    noun

    رید (یکان سنجش درازا) (برابر با شش ذراع)

    According to historical records, Noah's ark was said to be about 300 reeds long.

    طبق اسناد تاریخی، کشتی نوح حدود ۳۰۰ رید طول داشت.

    The builders measured the length of the temple using a reed, an ancient Hebrew unit of measurement.

    سازندگان طول معبد را با استفاده از رید، واحد اندازه‌گیری عبری باستان، اندازه گرفتند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد reed

    1. noun United States physician who proved that yellow fever is transmitted by mosquitoes (1851-1902)
      Synonyms:
      plant instrument stalk stem pipe arrow spear dart cane grass sedge oboe tule papyrus walter reed John Reed
    1. noun a vibrator consisting of a thin strip of stiff material that vibrates to produce a tone when air streams over it
      Synonyms:
      vibrating reed
    1. noun a musical instrument that sounds by means of a vibrating reed
      Synonyms:
      reed-instrument beating-reed instrument

    سوال‌های رایج reed

    شکل جمع reed چی میشه؟

    شکل جمع reed در زبان انگلیسی reeds است.

    ارجاع به لغت reed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «reed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reed

    لغات نزدیک reed

    • - reecho
    • - reechy
    • - reed
    • - reed instrument
    • - reed mace
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.