با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Reed

riːd riːd riːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    reeds

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
گیاه‌شناسی نی، ساقه‌ی نی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- A beautiful egret perched on a clump of reeds, watching for fish.
- مرغ ماهی‌خوار زیبایی روی دسته‌ای از نی نشسته و به‌دنبال ماهی است.
- I wove together a small basket using dried reeds.
- من یک سبد کوچک با استفاده از ساقه‌ی نی‌های خشک‌شده بافتم.
noun countable
موسیقی نی‌لبک، قمیش
- The saxophonist used a new reed for a sharper sound.
- ساکسیفونیست از نی‌لبک جدید برای صدای تندتر استفاده کرد.
- The clarinet player adjusted the reed before performing.
- نوازنده‌ی کلارینت قبل‌از اجرا، قمیش را تنظیم کرد.
- I wail like a reed because she is away
- نالم چو نای (نی‌لبک) من اندر فراق او
noun countable
انسان یا چیزی ضعیف
- She proved to be a mere reed when faced with the challenges ahead.
- او در مواجهه با چالش‌های پیش رو ثابت کرد که انسانی ضعیف است.
- Her confidence was like a feeble reed in the face of criticism.
- اعتمادبه‌نفس او در برابر انتقاد ضعیف بود.
noun countable uncountable
نیزار
- Ducks often nest among the reeds to find shelter and safety.
- اردک‌ها اغلب برای یافتن سرپناه و امنیت در میان نیزارها لانه می‌سازند.
- Carefully stepping on the reeds, the fisherman made his way through the marsh.
- ماهیگیر بااحتیاط قدم بر روی نیزارها گذاشت و از میان مرداب عبور کرد.
noun countable
تیر
- The hunter aimed his bow and released the reed.
- شکارچی کمانش را نشانه گرفت و تیر را رها کرد.
- With a swift motion, he released the reed into the air.
- با حرکتی سریع تیر را به هوا رها کرد.
noun
رید (یکان سنجش درازا) (برابر با شش ذراع)
- According to historical records, Noah's ark was said to be about 300 reeds long.
- طبق اسناد تاریخی، کشتی نوح حدود ۳۰۰ رید طول داشت.
- The builders measured the length of the temple using a reed, an ancient Hebrew unit of measurement.
- سازندگان طول معبد را با استفاده از رید، واحد اندازه‌گیری عبری باستان، اندازه گرفتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reed

  1. noun United States physician who proved that yellow fever is transmitted by mosquitoes (1851-1902)
    Synonyms: grass, cane, plant, stalk, arrow, dart, walter reed, John Reed, instrument, oboe, papyrus, pipe, sedge, spear, stem, tule
  2. noun A vibrator consisting of a thin strip of stiff material that vibrates to produce a tone when air streams over it
    Synonyms: vibrating reed
  3. noun A musical instrument that sounds by means of a vibrating reed
    Synonyms: beating-reed instrument, reed-instrument

ارجاع به لغت reed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reed

لغات نزدیک reed

پیشنهاد بهبود معانی