Smatter

American: ˈsmætər British: ˈsmætə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - intransitive
جاهلانه حرف زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
verb - transitive
دست ‌و پا شکسته حرف زدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smatter

  1. verb To talk foolishly
    Synonyms: dabble, babble, blather, blether, play around, blither

ارجاع به لغت smatter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smatter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smatter

لغات نزدیک smatter

پیشنهاد بهبود معانی