آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Total

ˈtoʊt̬l ˈtəʊtl

گذشته‌ی ساده:

totalled

شکل سوم:

totalled

سوم‌شخص مفرد:

totals

وجه وصفی حال:

totalling

شکل جمع:

totals

معنی total | جمله با total

noun countable B1

جمع، حاصل جمع، جمع کل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

مشاهده

A total of twenty students came.

جمعاً بیست شاگرد آمدند.

Add up the final totals.

جمع‌های نهایی را به‌هم بیفزایید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the total of our incomes

جمع درآمدهای ما

adjective B1

کل، کلی (تعداد و سود و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

What is the total number of participants expected for the event?

تعداد کل شرکت‌کنندگان این رویداد چند است؟

Their total losses amounted to more than $800.

میزان کل ضررهای آن‌ها بیش از ۸۰۰ دلار بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the total cost of this project

هزینه‌‌ی کل این طرح

adjective B2

کامل، مطلق، محض، تمام‌عیار، بی‌قیدوشرط، بی‌چون‌وچرا

They lived in total isolation for many years.

آن‌ها سال‌ها در انزوای کامل زندگی کردند.

The accident was a result of total carelessness.

آن حادثه، نتیجه‌ی بی‌احتیاطی مطلق بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a total defeat

شکست کامل

total darkness

تاریکی مطلق

verb - transitive C1

جمع کردن، به‌مجموع رسیدن، برابر بودن با، به عدد مشخصی رسیدن، محاسبه کردن مجموع

The teacher totalled the students' scores on the final exam.

معلم نمرات دانش‌آموزان در امتحان نهایی را جمع زد.

Our debts totals a million dollars.

بدهی‌های ما به یک میلیون دلار می‌رسد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

At the end of the fiscal year, the accountant totalled the company's earnings.

در پایان سال مالی، حسابدار سود شرکت را جمع کرد.

The cost of repairs will total more than we expected.

هزینه‌ی تعمیرات بالغ بر آنچه انتظار داشتیم خواهد شد.

to total all of the expenditures

همه‌ی هزینه‌ها را جمع بستن

verb - transitive

انگلیسی آمریکایی درب‌وداغون کردن (اتومبیل به‌حدی که نتوان آن را تعمیر کرد)

در انگلیسی بریتانیایی از write off استفاده می‌شود.

He totalled his car in the accident last night.

توی تصادف دیشب ماشینش رو درب‌وداغون کرد.

The reckless driver totalled the parked car in seconds.

راننده‌ی شورتی توی چند ثانیه ماشین پارک‌شده رو درب‌وداغون کرد.

verb - transitive

به‌طور کامل خراب کردن، با خاک یکسان کردن

The storm totalled the small seaside town.

طوفان شهر کوچک ساحلی را با خاک یکسان کرد.

The hail totalled the crops.

تگرگ محصولات را به‌طور کامل خراب کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد total

Collocations

a total of

جمعاً، سرجمع

sum total

جمع کل، سرجمع، مجموع

سوال‌های رایج total

گذشته‌ی ساده total چی میشه؟

گذشته‌ی ساده total در زبان انگلیسی totalled است.

شکل سوم total چی میشه؟

شکل سوم total در زبان انگلیسی totalled است.

شکل جمع total چی میشه؟

شکل جمع total در زبان انگلیسی totals است.

وجه وصفی حال total چی میشه؟

وجه وصفی حال total در زبان انگلیسی totalling است.

سوم‌شخص مفرد total چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد total در زبان انگلیسی totals است.

ارجاع به لغت total

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «total» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/total

لغات نزدیک total

پیشنهاد بهبود معانی