فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Run To

ɹʌn tu ɹʌn tuː

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

سراغ کسی رفتن (برای کمک گرفتن)

I need to run to my neighbor's house to borrow some sugar.

برای قرض گرفتن شکر باید سراغ همسایه‌ام بروم.

When I heard the news, I immediately ran to my best friend for comfort.

با شنیدن این خبر فوراً برای آرام شدن سراغ بهترین دوستم رفتم.

phrasal verb

(به مبلغ، اندازه، مقدار و... خاصی) رسیدن، ختم شدن، کشیده شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Her collection of antique coins runs to over a thousand pieces.

مجموعه‌ی سکه‌های عتیقه‌ی او به بیش از هزار قطعه رسیده است.

The meeting ran to overtime due to unexpected discussions.

این جلسه به‌دلیل بحث‌های غیرمنتظره به وقت اضافه کشیده شد.

phrasal verb

پول کافی داشتن

I wish I could run to that fancy restaurant.

ای کاش پول کافی برای آن رستوران شیک داشتم.

I would love to go out for dinner tonight, but I can't run to an expensive restaurant.

من دوست دارم امشب برای شام بیرون بروم، اما پول کافی برای یک رستوران گران‌قیمت ندارم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد run to

  1. phrasal verb reach a particular maximum amount, size, value
  1. phrasal verb to have enough money to buy a particular thing

Idioms

run to earth

(شکار) جستجو کردن، (پس از جستجو) یافتن

ارجاع به لغت run to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «run to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/run-to

لغات نزدیک run to

پیشنهاد بهبود معانی