فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Inclusive

ɪnˈkluːsɪv ɪnˈkluːsɪv

صفت تفضیلی:

more inclusive

صفت عالی:

most inclusive

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1

شامل، مشمول

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The length of time, holidays inclusive, will be twenty days.

طول مدت، با افزودن روزهای تعطیل، بیست روز خواهد بود.

The price, inclusive of tax, is ten thousand dollars.

قیمت، با احتساب مالیات ده هزار دلار است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inclusive

  1. adjective all-encompassing, all-embracing
    Synonyms:
    comprehensive general full broad all-embracing overall blanket sweeping whole global across-the-board all-around umbrella catchall wall-to-wall without exception encyclopedic in toto all together all the options ball-of-wax
    Antonyms:
    narrow exclusive incomprehensive

Collocations

inclusive of

با احتساب، با به حساب آوردن، با منظور کردن

ارجاع به لغت inclusive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inclusive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inclusive

لغات نزدیک inclusive

پیشنهاد بهبود معانی