با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Across-the-board

əˈkrɒsðəˈbɔːrd əˈkrɒsðəbɔːd
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت قید (adverb): across the board

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
مربوط به همه، همگانی، عمومی، فراگیر، همه‌جانبه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- an across-the-board pay raise
- اضافه حقوق برای همه
- The team made an across-the-board effort to improve their performance in the game.
- این تیم تلاشی فراگیر برای بهبود عملکرد خود در بازی انجام داد.
adverb
به‌طور کلی، کلاً، به‌طور عمومی، به‌طور همگانی، به‌طور فراگیر، به‌طور همه‌جانبه
- The price of goods has risen across the board due to inflation.
- قیمت کالاها به دلیل تورم به‌طور کلی افزایش یافته است.
- The team's performance improved across the board.
- عملکرد تیم به‌طور همه‌جانبه بهبود یافت.
adjective
انگلیسی آمریکایی (اسب‌دوانی) سرجمع (شرط‌بندی)
- The horse trainer placed an across-the-board bet on his three top horses in the upcoming race.
- مربی اسب روی سه اسب برتر خود در مسابقه‌ی پیش‌رو شرط سرجمع بست.
- The horse racing bet was an across-the-board wager.
- شرط‌بندی مسابقه‌ی اسب‌دوانی شرط‌بندی‌ای سرجمع بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد across-the-board

  1. adjective broad in scope
    Synonyms: all, all-embracing, all-encompassing, all-inclusive, blanket, broad, broad in content, complete, comprehensive, encompassing, everything, extensive, global, including all categories, including all members, panoptic, sweeping, total, wide, widespread

ارجاع به لغت across-the-board

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «across-the-board» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/across-the-board

لغات نزدیک across-the-board

پیشنهاد بهبود معانی