شکل نوشتاری این لغت در حالت قید (adverb): across the board
مربوط به همه، همگانی، عمومی، فراگیر، همهجانبه
an across-the-board pay raise
اضافه حقوق برای همه
The team made an across-the-board effort to improve their performance in the game.
این تیم تلاشی فراگیر برای بهبود عملکرد خود در بازی انجام داد.
بهطور کلی، کلاً، بهطور عمومی، بهطور همگانی، بهطور فراگیر، بهطور همهجانبه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The price of goods has risen across the board due to inflation.
قیمت کالاها به دلیل تورم بهطور کلی افزایش یافته است.
The team's performance improved across the board.
عملکرد تیم بهطور همهجانبه بهبود یافت.
انگلیسی آمریکایی (اسبدوانی) سرجمع (شرطبندی)
The horse trainer placed an across-the-board bet on his three top horses in the upcoming race.
مربی اسب روی سه اسب برتر خود در مسابقهی پیشرو شرط سرجمع بست.
The horse racing bet was an across-the-board wager.
شرطبندی مسابقهی اسبدوانی شرطبندیای سرجمع بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «across-the-board» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/across-the-board