شکل جمع:
broadsصفت تفضیلی:
broaderصفت عالی:
broadestپهن، عریض، گشاد، پهناور، زن هرزه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a broad street
خیابان پهن
Arvand river is broad.
اروندرود عریض است.
a tall man with broad shoulders
مردی قدبلند با شانههای پهن
broad prairies
دشتهای پهناور
the broad expanse of the sea
گسترهی پهناور دریا
a broad smile
لبخندی باز
with a broad grin
بانیش باز
a broad hint
اشارهای واضح
This artist has a broad range of interests.
این هنرمند علایق گستردهای دارد.
broad-minded
گستردهنگر، روشنفکر
a broad joke
شوخی خارج از نزاکت
a broad outline
خلاصهی کلی
the broad policy objectives of the government
هدفهای کلی سیاست خارجی دولت
a broad Kashy accent
لهجهی کاشی غلیظ
1- روز روشن
تحصیلات گسترده (در چند رشته)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «broad» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/broad