امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Outspread

ˌaʊtˈspred ˌaʊtˈspred
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective adverb
گسترش یافتن، توسعه، بسط، پراکنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outspread

  1. adjective Fully extended in width
    Synonyms: extensive, spread, spread-out, spread wide, spread far, expanded, expansive, extended, unlimited, beyond limits, unbounded, beyond boundaries, unheld, unrestrained, unrestricted, unconfined, unenclosed, uncircumscribed, free
    Antonyms: narrow, contracted, bounded
  2. verb
    Synonyms: broad, expanded, free, unfolded, unlimited, unrestrained, widespread

ارجاع به لغت outspread

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outspread» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outspread

لغات نزدیک outspread

پیشنهاد بهبود معانی