فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Tolerant
ˈtɑːlərnt
ˈtɒlərənt
صفت تفضیلی:
more tolerantصفت عالی:
most tolerantمعنی و نمونه‌جمله
adjective
C1
بامدارا، مدارا آمیز، آزادمنش، آزاده، دارای سعه نظر، شکیبا، اغماض‌کننده، بردبار، شخص متحمل
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We must be tolerant of those whose ideas are different from ours.
بایستی نسبت به کسانی که عقایدشان با عقاید ما فرق دارد مدارا داشته باشیم.
مترادف و متضاد tolerant
-
adjective open-minded, easygoingSynonyms:understanding sympathetic kindhearted humane charitable benevolent liberal lenient patient fair easygoing forgiving merciful magnanimous broad-minded receptive progressive advanced big broad catholic clement complaisant condoning easy on easy with excusing free and easy indulgent lax long-suffering permissive radical soft sophisticated unprejudiced wideAntonyms:intolerant biased prejudiced narrow-minded disapproving
ارجاع به لغت tolerant
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «tolerant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tolerant
لغات نزدیک tolerant
- - tolerable
- - tolerance
- - tolerant
- - tolerantly
- - tolerate