Complaisant

kəmˈpleɪsənt kəmˈpleɪzənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
مهربان، خوش‌خو، با‌ادب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد complaisant

  1. adjective agreeable
    Synonyms: accommodating, amiable, compliant, conciliatory, deferential, easy, easy-going, friendly, generous, good-humored, good-natured, good-tempered, indulgent, lenient, mild, obliging, polite, solicitous, submissive
    Antonyms: antagonistic, disagreeable, discontented, dissatisfied, obstinate

ارجاع به لغت complaisant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «complaisant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/complaisant

لغات نزدیک complaisant

پیشنهاد بهبود معانی