امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Good-natured

ˌɡʊdˈneɪtʃərd ɡʊd ˈneɪtʃəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
خوش‌حالت، خوش‌طبع، مهربان، خوش‌خو، ملایم، خوش‌طینت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- John was a good-natured kid.
- جان پسر پاک‌طینتی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد good-natured

  1. adjective easygoing, easily pleased
    Synonyms: acquiescent, agreeable, altruistic, amiable, benevolent, bighearted, breezy, charitable, complaisant, compliant, cordial, easy, even-tempered, friendly, good-hearted, good-humored, gracious, helpful, kind, kindly, lenient, marshmallow, mild, moderate, nice, obliging, softie, tolerant, warmhearted, well-disposed, willing to please
    Antonyms: bad, mean

ارجاع به لغت good-natured

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «good-natured» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/good-natured

لغات نزدیک good-natured

پیشنهاد بهبود معانی