آخرین به‌روزرسانی:

Mild

maɪld maɪld

صفت تفضیلی:

milder

صفت عالی:

mildest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1

آب‌و‌هوا ملایم، سست، معتدل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

They looked at each other in mild astonishment.

آنان با کمی تعجب به یکدیگر نگاه کردند.

She made a mild attempt to open the door.

او کوشش مختصری کرد که در را باز کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She said mildly, "don't get angry!"

او به‌آرامی گفت «عصبانی نشو!»

The mildness of the weather in Shiraz attracts everyone.

اعتدال هوای شیراز همه را مجذوب می‌کند.

a mild winter

زمستان ملایم

a mild soap for sensitive skin

صابون ملایم برای پوست حساس

a mild cigarette

سیگار ملایم

a mild protest

اعتراض کم

a mild heart attack

سکته‌ی قلبی خفیف

a mild infection

عفونت خفیف

mild weather

هوای معتدل

adjective

آرام، مهربان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

a mild-mannered person

آدمی دارای طبع ملایم

His eyes had lost their mildness and had become angry.

چشمان او مهربانی خود را از دست داده و خشم‌آلود شده ‌بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mild

  1. adjective gentle, temperate, nonirritating
    Synonyms:
    soft smooth calm easy light moderate warm temperate bland balmy mellow peaceful sunny lenient benign placid cool fine delicate genial soothing demulcent emollient tepid clear untroubled benignant lenitive pacific weak medium flat nothing dainty choice clement nothing much breezy exquisite faint lukewarm mollifying pabulum vanilla wimpy ho-hum blah
    Antonyms:
    violent rough harsh fierce
  1. adjective easygoing, pleasant in personality
    Synonyms:
    easy gentle kind calm soft good-natured pleasant temperate patient peaceable lenient amiable placid tranquil good-tempered compassionate forgiving serene humane mellow indulgent obliging subdued meek tame equable forbearing moderate complaisant warm pacific bland clement deferential unassuming smooth obeisant submissive barmy good-humored mild-mannered spiritless dull feeble flat insipid jejune subservient vapid
    Antonyms:
    agitated nervous flappable

سوال‌های رایج mild

معنی mild به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «Mild» در زبان فارسی به «ملایم» ترجمه می‌شود.

واژه‌ی «ملایم» معمولاً برای توصیف ویژگی‌هایی به کار می‌رود که از شدت، تندی، خشونت یا افراط به‌دور هستند. این واژه مفهومی میانه‌رو، آرام و متعادل دارد و در حوزه‌های مختلف—از آب‌وهوا گرفته تا رفتار، غذا، دارو و بیماری—کاربرد فراوانی دارد. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های کلمه‌ی «mild» این است که هم بار معنایی مثبت دارد و هم القاکننده‌ی احساس آرامش، تعادل و قابل‌تحمل بودن است.

در توصیف آب‌وهوا، اگر گفته شود که هوایی mild است، به معنای آن است که نه خیلی گرم و نه خیلی سرد است، بلکه معتدل و خوشایند است. این نوع آب‌وهوا معمولاً مطلوب شناخته می‌شود و برای انجام فعالیت‌های فضای باز یا سفر بسیار مناسب است. اقلیم‌هایی با زمستان‌های ملایم و تابستان‌های خنک، از محبوب‌ترین مناطق برای زندگی یا گردشگری به‌شمار می‌روند.

در رفتار و شخصیت افراد نیز، واژه‌ی «ملایم» کاربرد روان‌شناختی و اجتماعی دارد. اگر فردی به‌عنوان mild توصیف شود، به این معناست که دارای رفتار آرام، غیرتهاجمی، و به‌دور از خشونت یا تندی در گفتار و کردار است. این ویژگی معمولاً نشانه‌ی تعادل روحی، بلوغ اجتماعی و توانایی در کنترل هیجانات در موقعیت‌های مختلف است. افراد ملایم، در کار گروهی و روابط انسانی، اغلب نقش میانجی یا آرام‌کننده را ایفا می‌کنند.

در زمینه‌ی غذا و طعم، اصطلاح «mild» به خوراکی‌هایی گفته می‌شود که طعم تند، شور یا اسیدی زیادی ندارند. برای مثال، نوعی پنیر یا فلفل mild به این معناست که مزه‌ی آن ملایم، لطیف و برای ذائقه‌های حساس مناسب است. بسیاری از محصولات غذایی، به‌ویژه برای کودکان یا افرادی با معده‌ی حساس، به‌صورت ملایم (mild) تولید و عرضه می‌شوند.

در حوزه‌ی پزشکی و سلامت، mild برای توصیف وضعیت‌هایی به کار می‌رود که شدت یا وخامت کمی دارند. برای مثال، یک بیماری mild ممکن است تنها علائم خفیف و بدون خطر جدی داشته باشد. همین‌طور، داروهای ملایم، داروهایی هستند که اثرگذاری آرام‌تری دارند یا عوارض جانبی‌شان کمتر است. پزشکان اغلب از واژه‌ی mild برای آرامش دادن به بیمار و توصیف قابل‌کنترل بودن یک وضعیت استفاده می‌کنند.

واژه‌ی mild در ارتباطات روزمره نیز نقش کلیدی دارد. این واژه نشانگر انتخابی سنجیده و متعادل است؛ مانند «mild soap» (صابون ملایم) برای پوست حساس، یا «mild detergent» برای لباس‌های لطیف. در تبلیغات و بسته‌بندی کالاها نیز، واژه‌ی «mild» پیام‌آور ایمنی، آرامش و سازگاری با بدن یا طبیعت است.

ارجاع به لغت mild

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mild» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mild

لغات نزدیک mild

پیشنهاد بهبود معانی