نیمگرم، ولرم، ملول، غیرصمیمی، بیاشتیاق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I hate lukewarm tea.
از چای ولرم خیلی بدم میآید.
They were lukewarm toward my proposal.
نسبت به پیشنهاد من شوق و ذوقی نشان ندادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lukewarm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lukewarm