با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Phlegmatic

fleɡˈmætɪk fleɡˈmætɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بلغمی مزاج، شخص خونسرد وبی رگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- phlegmatic matter
- ماده‌ی بلغم‌مانند
- a phlegmatic constitution
- مزاج بلغمی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد phlegmatic

  1. adjective unemotional
    Synonyms: along for the ride, apathetic, blah, cold, cool, deadpan, desensitized, disinterested, dispassionate, dull, emotionless, flat, frigid, groggy, indifferent, lethargic, lifeless, listless, passionless, passive, sluggish, uncompassionate, undemonstrative, unexcitable, unfeeling, uninvolved, unresponsive

ارجاع به لغت phlegmatic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «phlegmatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/phlegmatic

لغات نزدیک phlegmatic

پیشنهاد بهبود معانی