بیغرضی، بیطرف، بیتعصب، خونسرد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The judge listened dispassionately but with utmost attention to both sides' claims.
قاضی با بیطرفی، ولی با کمال دقت به ادعاهای طرفین گوش کرد.
a dispassionate observer of the recent disputes
یک ناظر بیغرض مباحثات اخیر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dispassionate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dispassionate