حقوق قضایی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
a judicial decision
رأی قضایی
The defendant's fate lies in the hands of the judicial system.
سرنوشت متهم در دست نظام قضایی است.
حقوق طبق دستور دادگاه (مربوط به فروش و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The judicial sale process can be lengthy and complex.
فرایند فروش طبق دستور دادگاه میتواند طولانی و پیچیده باشد.
The judicial sale price was significantly lower than market value.
قیمت فروش طبق دستور دادگاه بهطور قابل توجهی کمتر از ارزش بازار بود.
حقوق متعلق یا مناسب قاضی یا قوهی قضائیه
The ceremonial aspect of wearing judicial robes adds a sense of authority to courtroom proceedings.
جنبهی تشریفاتی پوشیدن لباس مناسب قاضی، به جلسات دادگاه حس اقتدار میدهد.
The judge donned his judicial robes before entering the courtroom.
قاضی پیش از ورود به دادگاه لباس قضاوت خود را پوشید.
دین شرعی (برخاسته از قضاوت خداوند)
The judicial punishment for his actions was swift and severe.
مجازات شرعی برای اعمال او سریع و شدید بود.
The hurricane was a judicial punishment.
طوفان مجازاتی شرعی بود.
کلمهی «judicial» در زبان فارسی به «قضایی» یا «مربوط به قوهی قضائیه» ترجمه میشود.
این واژه به هر چیزی اشاره دارد که با نظام عدالت، دادگاهها، قاضیان یا روند رسیدگی به پروندههای حقوقی و کیفری در ارتباط باشد. از نظر دستوری، «judicial» صفت (adjective) است و غالباً برای توصیف نهادها، تصمیمات، فرایندها یا رفتارهایی به کار میرود که در چارچوب قانون و توسط دستگاه قضایی انجام میگیرند. این واژه در متون رسمی، حقوقی و آکادمیک بسیار رایج است و نشاندهندهی جنبهای از ساختار حکمرانی و اجرای عدالت در جوامع است.
از منظر کاربرد، «judicial» اغلب در ترکیبهایی مانند judicial system (نظام قضایی)، judicial decision (رأی قضایی)، judicial review (بازبینی قضایی) و judicial authority (قدرت قضایی) به کار میرود. این ترکیبات مفاهیمی دقیق از نحوهی اعمال قانون و نظارت بر اجرای آن را منتقل میکنند. برای مثال، judicial review به روندی گفته میشود که در آن دادگاهها قوانین یا تصمیمات اجرایی را بررسی میکنند تا اطمینان حاصل شود با اصول قانون اساسی یا حقوق بنیادین سازگارند. به این ترتیب، واژهی «judicial» نه تنها به دستگاه قضا اشاره دارد، بلکه نمایانگر نقش نظارتی و کنترلی عدالت بر سایر بخشهای حکومت نیز هست.
از نظر ریشهشناسی، واژهی «judicial» از کلمهی لاتین judicium بهمعنای «قضاوت» گرفته شده و در نهایت از فعل judicare به معنای «داوری کردن» مشتق شده است. این ریشهی لاتین بازتابدهندهی مفهوم بنیادی قضاوت و تصمیمگیری بر اساس شواهد و قوانین است. در طول تاریخ، مفهوم «judicial» از دادگاههای اولیهی محلی تا نظامهای پیچیدهی حقوقی مدرن، پیوسته با ایدهی عدالت و نظم همراه بوده است. همین پیشینهی تاریخی سبب شده است که این واژه همواره با نوعی احترام، رسمیت و اقتدار همراه باشد.
از دیدگاه مفهومی، «judicial» به فرایندهایی اشاره دارد که بر پایهی بیطرفی، قانونگرایی و استدلال منطقی بنا شدهاند. هنگامی که تصمیمی «قضایی» نامیده میشود، به این معناست که تصمیمگیری از مسیر قانونی، مستدل و نهادینه انجام گرفته است، نه از طریق سلیقه یا احساسات شخصی. در متون علمی و تحلیلی، این واژه گاه برای تمایز میان تصمیمات «سیاسی» و «قضایی» به کار میرود، تا نشان دهد که نوع دوم بر اساس اصول حقوقی و نه انگیزههای فردی یا گروهی اتخاذ شده است.
واژهی «judicial» بازتابی از آرمان دیرینهی انسان برای دستیابی به عدالت و نظم اجتماعی است. این واژه در ذات خود مفاهیمی چون بیطرفی، خرد، قانونمداری و انصاف را در بر دارد. نظامهای مدرن حقوقی بدون سازوکارهای قضایی منسجم و تصمیمات «judicial» قابل اعتماد، نمیتوانند دوام بیاورند. از همینرو، واژهی «judicial» نه تنها توصیفکنندهی ساختار قضایی است، بلکه نشانهای از تعهد تمدن بشری به عدالت، پاسخگویی و حاکمیت قانون محسوب میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «judicial» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/judicial