با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Judicial

dʒuːˈdɪʃl dʒuːˈdɪʃl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective C1
    ( judiciary ) قضایی، شرعی، وابسته به دادگاه
    • - a judicial decision
    • - حکم دادگاه، رأی قضایی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد judicial

  1. adjective legal
    Synonyms: administrative, authoritative, constitutional, discriminating, distinguished, equitable, forensic, impartial, judgelike, judiciary, juridical, jurisdictional, juristic, lawful, legalistic, magisterial, official, pontifical, principled, regular, statutory

ارجاع به لغت judicial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «judicial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/judicial

لغات نزدیک judicial

پیشنهاد بهبود معانی