آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Forensic

fəˈrensɪk / / -zɪk fəˈrensɪk / / -zɪk

معنی forensic | جمله با forensic

adjective

پزشکی قانونی، جنایی، قضایی، جرم‌شناسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Forensic analysis of the blood sample confirmed the victim’s identity.

تحلیل قضایی نمونه‌ی خون، هویت قربانی را تأیید کرد.

Forensic scientists analyzed the fingerprints found at the crime scene.

دانشمندان پزشکی قانونی، اثر انگشت‌های پیدا شده در صحنه‌ی جرم را تحلیل کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد forensic

  1. adjective judicial, legal

ارجاع به لغت forensic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forensic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forensic

لغات نزدیک forensic

پیشنهاد بهبود معانی