گذشتهی ساده:
discriminatedشکل سوم:
discriminatedسومشخص مفرد:
discriminatesمتمایز، متفاوت
the discriminating mark of these insects
علامت متمایز این حشرات
She possesses a discriminating palate, always able to distinguish between various flavors and spices.
او طعمی متفاوت دارد و همیشه میتواند بین طعمها و ادویههای مختلف تمایز قائل شود.
بصیر، نکتهسنج، نکتهبین، تیزبین، موشکاف، سنجیده، فهمیده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
discriminating buyers of carpets
خریداران نکتهسنج فرش
She is a discriminating critic of poetry.
او منتقد نکتهسنج شعر است.
تبعیضآمیز
The distinguishing policies of the school were met with protest from students and parents.
سیاستهای تبعیضآمیز مدرسه با اعتراض دانشآموزان و والدین مواجه شد.
The discriminatory hiring practices at the company led to a lawsuit.
شیوههای تبعیضآمیز استخدام در شرکت منجر به شکایت شد.
گذشتهی ساده discriminating در زبان انگلیسی discriminated است.
شکل سوم discriminating در زبان انگلیسی discriminated است.
سومشخص مفرد discriminating در زبان انگلیسی discriminates است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «discriminating» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/discriminating