فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Selective

səˈlektɪv səˈlektɪv

صفت تفضیلی:

more selective

صفت عالی:

most selective

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1

گزینشی، انتخابی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

She has a selective memory and often forgets things that are not important to her.

او حافظه‌ای گزینشی دارد و غالبا چیزهایی را که برایش مهم نیستند، فراموش می‌کند.

Our company uses a selective hiring process to ensure they only bring in the most qualified candidates.

شرکت ما از یک فرآیند استخدام گزینشی استفاده می‌کند تا اطمینان حاصل کند که فقط شایسته‌ترین داوطلبین به کار گرفته می‌شوند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a selective process

فرآیند گزینشی

adjective

سختگیر، مشکل‌پسند، سخت‌پسند، سختگیرانه، مشکل‌پسندانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Yale is a selective school.

دانشگاه ییل در پذیرش دانشجو سخت‌گیر است.

That artist was known for his selective use of color in his paintings.

آن هنرمند به استفاده‌ی سختگیرانه‌‌ی رنگ‌ها در نقاشی‌هایش معروف بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد selective

  1. adjective discriminating
    Synonyms:
    careful particular discerning discriminatory judicious picky fussy choosy choicy eclectic scrupulous persnickety
    Antonyms:
    undiscriminating unselective uncaring open

لغات هم‌خانواده selective

  • adjective
    selective

ارجاع به لغت selective

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «selective» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/selective

لغات نزدیک selective

پیشنهاد بهبود معانی