آخرین به‌روزرسانی:

    Selectivity

    səˌlekˈtɪvəti ˌsɪlekˈtɪvɪti

    معنی‌ها

    noun

    به‌گزینی، گزینندگی

    noun

    حسن انتخاب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد selectivity

    1. noun the ability to distinguish, especially to recognize small differences or draw fine distinctions
      Synonyms:
      discrimination refinement selectiveness

    لغات هم‌خانواده selectivity

    ارجاع به لغت selectivity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «selectivity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/selectivity

    لغات نزدیک selectivity

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    related transaction retrenchment bield elective denigrate meas gauge erupt panic progress doubt outline investor clairvoyant توسعه‌یافتگی جذاب یواشکی عزیزم مسابقه فروردین مبل ممنون خرداد ادرار سرباز مورد علاقه ضرب‌المثل همچنین قاب