امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Distinctive

dɪˈstɪŋktɪv dɪˈstɪŋktɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more distinctive
  • صفت عالی:

    most distinctive

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
مشخص، ممتاز، منش‌نما

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- a distinctive characteristic
- خصوصیت مشخص‌کننده، ویژگی نمایانگر
- actions distinctive of cruel men
- اعمال نشانگر انسان‌های ظالم
- that writer's distinctive style
- سبک ویژه‌ی آن نویسنده
- a talent for choosing distinctive clothes
- استعداد انتخاب لباس‌های تشخص‌آور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد distinctive

  1. adjective different, unique
    Synonyms:
    characteristic cool diacritic diagnostic discrete distinguishing excellent extraordinary far cry gnarly idiosyncratic individual like night and day offbeat original outstanding peculiar perfect poles apart proper separate single singular special superior typical uncommon unreal weird wicked
    Antonyms:
    common normal resembling same similar standard

ارجاع به لغت distinctive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «distinctive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/distinctive

لغات نزدیک distinctive

پیشنهاد بهبود معانی