امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Diacritic

    ˌdaɪəˈkrɪtɪk ˌdaɪəˈkrɪtɪk
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun adjective
    نشان تشخیص، تفکیک‌کننده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد diacritic

    1. noun A mark added to a letter to indicate a special pronunciation
      Synonyms:
      diacritical-mark
    1. adjective Capable of distinguishing; ; - S.F.Nadel
      Synonyms:
      diacritical

    ارجاع به لغت diacritic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «diacritic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diacritic

    لغات نزدیک diacritic

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return