Distinguishing

dɪˈstɪŋɡwɪʃɪŋ dɪˈstɪŋɡwɪʃɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    distinguished
  • شکل سوم:

    distinguished
  • سوم شخص مفرد:

    distinguishes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    متمایزکننده، بارز
    • - The main distinguishing feature of the new car is its fast acceleration.
    • - ویژگی متمایزکننده اصلی این خودروی جدید، شتاب سریع آن است.
    • - Intricate rhyming is a distinguishing feature of her poetry.
    • - قافیه‌پردازی پیچیده از ویژگی‌های بارز شعر او به‌شمار می‌آید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد distinguishing

  1. adjective distinctive
    Synonyms: differentiating, different, characteristic

ارجاع به لغت distinguishing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «distinguishing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/distinguishing

لغات نزدیک distinguishing

پیشنهاد بهبود معانی