با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wishy-washy

-ˌwɒːʃi / / -ˌwɑːʃi ˈwɪʃi ˌwɒʃi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
(عامیانه) رقیق، آبکی، بی‌مزه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
adjective
(عامیانه) ضعیف
adjective
(عامیانه) مردد، ناتوان به تصمیم‌گیری، هپل‌هپو، سست‌اراده، بی‌اراده
adjective
(عامیانه) سرسری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wishy-washy

  1. adjective bland, dull
    Synonyms: banal, characterless, cowardly, enervated, feeble, flat, flavorless, indecisive, ineffective, ineffectual, insipid, irresolute, jejune, languid, listless, mediocre, namby-pamby, sapless, spiritless, tasteless, thin, vacillating, vapid, watered-down, watery, wavering, weak, weak-kneed
    Antonyms: dynamic, exciting, interesting, lively

ارجاع به لغت wishy-washy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wishy-washy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wishy-washy

لغات نزدیک wishy-washy

پیشنهاد بهبود معانی