فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Wishy-washy

-ˌwɒːʃi / / -ˌwɑːʃi ˈwɪʃi ˌwɒʃi

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal

مردد، بی‌اراده، بی‌پایه و اساس، ضعیف، آبکی، رقیق، سرسری، سست، بی‌روح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The politician's wishy-washy stance on the issue alienated many voters.

موضع‌گیری مبهم سیاستمدار در مورد این موضوع، بسیاری از رأی دهندگان را از خود دور کرد.

I can't stand wishy-washy coffee.

من نمی‌توانم قهوه‌ی آبکی را تحمل کنم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His wishy-washy arguments failed to convince the jury.

استدلال‌های سرسری او نتوانست هیئت‌منصفه را متقاعد کند.

The proposed policy changes were seen as wishy-washy and ineffective.

تغییرات پیشنهادی سیاست، ضعیف و ناکارآمد تلقی می‌شدند.

The novel's plot was wishy-washy and lacked any real tension.

طرح رمان سست بود و فاقد هرگونه تنش واقعی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wishy-washy

  1. adjective bland, dull
    Synonyms:
    dull weak flat feeble thin tasteless watery flavorless insipid vapid banal mediocre spiritless ineffective listless languid ineffectual watered-down characterless wavering indecisive irresolute vacillating cowardly enervated jejune sapless namby-pamby
    Antonyms:
    interesting exciting dynamic lively

ارجاع به لغت wishy-washy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wishy-washy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wishy-washy

لغات نزدیک wishy-washy

پیشنهاد بهبود معانی