امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wishing

American: ˈwɪʃɪŋ British: ˈwɪʃɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    wished
  • شکل سوم:

    wished
  • سوم‌شخص مفرد:

    wishes

معنی

B1
آرزو، خواسته، چیزی که آرزو می‌شود، آرزوی اجابت دعا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wishing

  1. verb Invoke upon
    Synonyms:
    wanting hoping yearning invoking bidding honing hankering needing thirsting begging preferring itching soliciting desiring pining ordering imprecating hungering commanding panting requesting longing fancying expecting dreaming craving entreating congratulating aspiring aching
    Antonyms:
    begrudging
  1. verb To bid
    Synonyms:
    telling instructing ordering
  1. verb Prefer or wish to do something
    Synonyms:
    wanting liking envying willing pleasing desiring choosing caring craving
    Antonyms:
    hating disliking
  1. verb To long for; want.
    Synonyms:
    desiring
  1. noun A specific feeling of desire
    Synonyms:
    wish want
  1. adjective
    Synonyms:
    thirsting hungering

ارجاع به لغت wishing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wishing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wishing

لغات نزدیک wishing

پیشنهاد بهبود معانی