با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Begging

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    begged
  • شکل سوم:

    begged
  • سوم شخص مفرد:

    begs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    عجز و لابه، التماس، گدایی، درزیوگی
    • - He lived by begging.
    • - او با گدایی روزگار می‌گذراند.
    • - It was time to start begging again.
    • - زمان آن بود که دوباره التماس کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد begging

  1. adjective desirous
    Synonyms: anxious, in need, imploring, craving
    Antonyms: undesirous

ارجاع به لغت begging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «begging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/begging

لغات نزدیک begging

پیشنهاد بهبود معانی