گذشتهی ساده:
wantedشکل سوم:
wantedسومشخص مفرد:
wantsفاقد، بدون
a shirt with some buttons wanting
پیراهنی که برخی دکمههای آن افتاده است.
a watch wanting a minute hand
ساعتی که دقیقهشمار ندارد.
ناقص، دارای کمبود، دارای کسری، دارای کاستی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The gold was weighed and found wanting.
طلا را کشیدند و معلوم شد کسری دارد.
a year wanting a week
یک سال یک هفته کم
دارای کمبود، فاقد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wanting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wanting