Substandard

sʌbˈstændərd ˌsʌbˈstændəd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more substandard
  • صفت عالی:

    most substandard

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
زیر معیار یا مقیاس معمول یا قانونی، زیر استانده، زیر استاندارد، بد ساخت، بنجل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- substandard goods
- کالاهای غیراستاندارد
adjective
(زبانشناسی) رجوع شود به: nonstandard
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد substandard

  1. adjective inferior
    Synonyms: bad, base, below average, below par, below standard, cheap, inadequate, junk, lemon, lousy, low-grade, poor, second-rate, shoddy, subpar, unacceptable

لغات هم‌خانواده substandard

ارجاع به لغت substandard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «substandard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/substandard

لغات نزدیک substandard

پیشنهاد بهبود معانی