امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shoddy

ˈʃɑːdi ˈʃɒdi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    shoddies
  • صفت تفضیلی:

    shoddier
  • صفت عالی:

    shoddiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
پارچه پست، پست، بدساخت، جازده، جنس بنجل، کالای تقلبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- shoddy clothes
- جامه‌های بنجل
- the new mechanic's shoddy workmanship
- کار بد مکانیک جدید
- shoddy gentility
- نجابت ظاهری
- a shoddy trick
- حیله‌ی نابکارانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shoddy

  1. adjective in bad shape
    Synonyms:
    base broken-down cheap cheesy common dilapidated dingy discreditable disgraceful dishonorable disreputable gaudy ignominious inferior inglorious junky makeshift mean not up to snuff paltry plastic poor pretentious run-down scruffy second-rate seedy shabby shady shameful sleazy slipshod tacky tawdry trashy unrespectable
    Antonyms:
    fine good nice

ارجاع به لغت shoddy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shoddy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shoddy

لغات نزدیک shoddy

پیشنهاد بهبود معانی