فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Trashy

ˈtræʃi ˈtræʃi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    مهمل، بیهوده، چرند، مزخرف، جفنگ
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد trashy

  1. adjective worthless
    Synonyms: abandoned, barren, bogus, cheap, cheesy, crappy, cruddy, crummy, despicable, empty, flimsy, garbage, good-for-nothing, grungy, inferior, junky, lousy, low in quality, no-good, ratty, raunchy, shabby, shoddy, sleazy, tawdry, useless, valueless

ارجاع به لغت trashy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trashy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trashy

لغات نزدیک trashy

پیشنهاد بهبود معانی