Trashy

ˈtræʃi ˈtræʃi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
مهمل، بیهوده، چرند، مزخرف، جفنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trashy

  1. adjective worthless
    Synonyms:
    useless cheap inferior garbage crappy shoddy lousy sleazy junky empty valueless no-good despicable flimsy shabby bogus crummy good-for-nothing ratty tawdry cruddy cheesy abandoned barren grungy low in quality raunchy

ارجاع به لغت trashy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trashy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trashy

لغات نزدیک trashy

پیشنهاد بهبود معانی