۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Crummy

ˈkrʌmi ˈkrʌmi

صفت تفضیلی:

crummier

صفت عالی:

crummiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective

( crumby =) مانند مغز نان، خمیری، اکبیری، نکبتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

I am fed up with this crummy apartment.

از این آپارتمان گند بیزارم.

What a crummy movie!

چه فیلم افتضاحی!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crummy

  1. adjective lousy
    Synonyms:
    poor inferior cheap rotten miserable useless worthless shabby pathetic crappy second-rate sub-par third-rate contemptible grotty

سوال‌های رایج crummy

صفت تفضیلی crummy چی میشه؟

صفت تفضیلی crummy در زبان انگلیسی crummier است.

صفت عالی crummy چی میشه؟

صفت عالی crummy در زبان انگلیسی crummiest است.

ارجاع به لغت crummy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crummy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crummy

لغات نزدیک crummy

پیشنهاد بهبود معانی